سماور؛ جادوی مسی در دل تاریخ و داستانهای شگفتآور
samovar; The magic of Messi in the heart of history and amazing stories
درست است که سماور یک وسیله ساده برای تهیه چای به نظر میرسد، اما در دل خود داستانهای شگفتآوری از تاریخ و فرهنگ دارد. این وسیله که از سدههای گذشته در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر مورد استفاده قرار گرفته، نمادی از اصالت، سنت و حتی اسرار پنهان است. در این مقاله، ما به برخی از داستانهای حیرتآور و افسانههای ناشناختهای که پیرامون سماور روایت شدهاند، خواهیم پرداخت.
سماوری که آتش عشق را روشن کرد
The samovar that lit the fire of love
روایت است که در زمانهای قدیم، در یکی از روستاهای کوچک ایران، دختری به نام لیلا زندگی میکرد که به شدت عاشق پسری به نام بهرام بود. اما بهرام، به خاطر اختلافات خانوادگی، نمیتوانست به راحتی به لیلا نزدیک شود. در این میان، مادر بهرام، که از عشق پنهانی این دو خبر داشت، تصمیم گرفت تا از سماور خانه برای رساندن پیام به لیلا استفاده کند.او هر روز صبح، زمانی که لیلا برای خرید نان به بازار میرفت، بهرام را در بازار ملاقات میکرد و در حالی که سماور کوچکی در دست داشت، آب گرم را به همراه یک دستنوشته عاشقانه برای لیلا آماده میکرد. به مرور زمان، این پیامهای عاشقانه به سماور جان بخشیدند و روایت شد که سماور، با هر بار جوشیدن آب، پیامهایی از عشق خالص به قلب لیلا میرساند. در نهایت، این عشق پاک و خالص به لطف سماور، منجر به ازدواج لیلا و بهرام شد.
سماور جادویی پتر کبیر
Peter the great's magic samovar
یکی از مشهورترین داستانها درباره سماور به دوره پتر کبیر در روسیه برمیگردد. پتر کبیر، که به خاطر اصلاحات گستردهاش در روسیه شناخته میشود، علاقه بسیاری به چای و سماور داشت. در یکی از سفرهایش به ایران، پتر کبیر با یک سماور منحصر به فرد برخورد کرد که از جنس مس و با نقوش زیبایی ساخته شده بود.این سماور به طرز عجیبی هرگز سرد نمیشد و همیشه آب آن گرم باقی میماند. مردم باور داشتند که این سماور جادویی بوده و قادر است بدون استفاده از سوخت، آب را به جوش بیاورد. پتر کبیر، که مجذوب این سماور شده بود، تصمیم گرفت آن را با خود به روسیه ببرد و در کاخ خود نگهداری کند. گفته میشود که این سماور، به عنوان یکی از گنجینههای کاخ پتر کبیر، همواره مورد توجه و احترام بود و هنوز هم به عنوان یکی از عجایب ناشناخته در موزههای روسیه نگهداری میشود.
سماور سخنگو
Talking samovar
در یکی از روستاهای کوهستانی شمال ایران، پیرمردی زندگی میکرد که به خاطر دانایی و حکمتش شهرت داشت. این پیرمرد هر روز از سماور قدیمیاش استفاده میکرد و با آن چای مینوشید. اما مردم روستا متوجه شده بودند که سماور این پیرمرد، هرگاه جوش میآید، صداهایی عجیب و غریب تولید میکند.روزی یکی از جوانان روستا که کنجکاو شده بود، به خانه پیرمرد رفت و از او پرسید که چرا سماور او اینگونه صدا میکند. پیرمرد با لبخندی به او گفت: "این سماور سخنگو است. هرگاه آب درونش به جوش میآید، داستانها و حکایتهای گذشته را برایم بازگو میکند." جوان حیرتزده پرسید: "آیا میتوانم من هم به صدای سماور گوش دهم؟" پیرمرد پاسخ داد: "بله، اما تنها کسانی که دل پاک و نیتی خالص دارند، میتوانند صدای این سماور را بشنوند."این روایت به سرعت در میان مردم پخش شد و بسیاری از مردم به خانه پیرمرد آمدند تا از حکمت سماور سخنگو بهرهمند شوند. گفته میشود که این سماور سخنگو، داستانهای قدیمی و فراموششده روستا را برای مردم بازگو میکرد و به آنها درسهای بزرگی از زندگی میآموخت.